جناب زندگی است دیگر...

حرف های خودمونی:)

جناب زندگی است دیگر...

حرف های خودمونی:)

تزریــق خدا و نماز در رگ هـــایم!


هنوز به دیدار خدا می روند.... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده است.!!!

خدا همین جاست نیازی به سفر نیست. 

خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند، 

خدا در جمله ی عجب شانسی آوردم است!

 خدا خیلی وقته که اسباب کشی کرده و اومده نزدیک من و تو!

خدا همان نمــازی است که دوستش داری 

از انسان های این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی.

 از تولدت تا آن روبان چقدر خدا را دیدی؟

خدا را 7بار دور زدی یا زیر باران در کنارش قدم زدی؟

 خدا همین جاست نه در عربستان.!

 خدا زبان مادری تو را می فهمد. نه عربی! 

 خدایا دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد