جناب زندگی است دیگر...

حرف های خودمونی:)

جناب زندگی است دیگر...

حرف های خودمونی:)

تورو دیدم، خدا خندید:)من از عشق تو حظ کردم...

یکهو میشه دیگه... یه حس شیرین زعفرونی شایدم شکلاتی!

یه حسی که ترک نمیشه...یه حس بی قانون که قرار نیست بره

یه حس که شاید تو فال تو نباشه ولی بازم دوسش داری:(

یه رویا شیرین و فریبنده!

پ ن : من نمیدونم چه خبره تو این دنیا که آدما دیگه حواسشون به قلب های کوچولوِ شیشه ای نیست-_-

+عنوان:حظ کردم-->شاهرخ !